عشق
عشق یعنی هستی
دو نفر داشتن با هم خالی می بستن. اولی گفت 40 سال پیش ساعت بابام تو همین رود افتاد! دیروز بعد این همه مدت رفتیم غواصی پیداش کردیم سالم بود! دومی گفت بابای من 40 سال پیش افتاد تو همین رود، دیروز دیدیم اومد خونه سالم سالم بود! اولی گفت تو این مدت او زیر چی کار می کرد؟ گفت: ساعت بابای تو رو کوک می کرد. نظرات شما عزیزان: چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 23:4 :: نويسنده : بهزاداسدپاسکی
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |